بعد از کلی زمان...برگشتم باز

ساخت وبلاگ
میدانی؟ پیر شده ام!این روزها دیگر مثل جوانی ام نیستم... مثل همان روز هایی که با هم قدم میزدیم، با هم یواشکی قرار میگذاشتیم...یادش بخیر همان روز اول دیدنت چقدر حالم خوب بود...همان روزی که از آن راه دور آمدی، دست هم را گرفتیم و پس از مدت ها انتظار با هم قدم زدیم...کارم اشتباه بود میدانم... توبه کردم... اما میدانی؟ عشق واقعی من به تو هنوز هم قلبم را میسوزاند...اینک که گرد پیری بر صورتم پاشیده شده، به یاد همان روزهایی که بی قرار دیدن هم بودیم گهگاهی میگریم...آری ، ده سال گذشت و من هیچگاه فراموشت نکردم...مینویسم، به امید روزی که تو بخوانی...خدا را چه دیدی شاید باز هم دیدمت ...کاش ببینمت و به تو بگویم که حلالم کن... مرا ببخش...من تو را از ته اعماق قلبم دوست داشتم آرزویم... نه از روی هوا و هوسیادت است؟ به تو میگفتم روزی میرسد که دیگر مرا نمیشناسی... من گوشه ای از عالم هستی هستم و تو گوشه ای دیگر...شاید هیچوقت مرا به یاد نیاوری اما... اما من هنوز هم...حتی بعد از گذشت ده سال حتی شماره موبایلت هم فراموش نکرده ام...ای کاش تو هم هنوز در گوشه ذهنت مرا یادت باشد...به امید روزی که شاید در دنیایی دیگر باز هم ببینمت...دلسوخته... بعد از کلی زمان...برگشتم باز...ادامه مطلب
ما را در سایت بعد از کلی زمان...برگشتم باز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sajad2852 بازدید : 4 تاريخ : دوشنبه 4 دی 1402 ساعت: 16:01

سالهاست که گذشته..دیگر خبری از تو ندارم.. یاد وبلاگم که میفتم به ناچار اشک از چشمانم سرازیر میشه.. سالهاست که خاطره ات در ذهن من جای خوش کرده..هنوز هم که هنوز است... وقتی به آن صندلی فکر میکنم که کنارم تو بودی... اشک از چشمانم سرازیر میشه..و این منم..من غیر سیگاری! که پس از این هم وقت.. وقتی گذرم به همان حوالی میخورد...هنوز هم روی آن صندلی مینشینم... سیگار روشن میکنم... های دود میکنم... هااای دود میکنم............آرزویم... بر باد رفت........... بعد از کلی زمان...برگشتم باز...ادامه مطلب
ما را در سایت بعد از کلی زمان...برگشتم باز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sajad2852 بازدید : 65 تاريخ : يکشنبه 12 تير 1401 ساعت: 2:14

❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤گفتم خدایا دلگیرمگفت: حتی از من؟گفتم خدایادلم را ربوده اندگفت: پیش از من؟گفتم خدایا دوری ازمنگفت: تو یا من؟گفتم خدایا تنهاترینمگفت: بیشتر از من؟گفتم خدایا اینقدرنگو منگفت: من تو ام تو م بعد از کلی زمان...برگشتم باز...ادامه مطلب
ما را در سایت بعد از کلی زمان...برگشتم باز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sajad2852 بازدید : 67 تاريخ : يکشنبه 5 بهمن 1399 ساعت: 19:32

روز ها میگذرد و من بدون تو سر میکنمــ...

چه سخت استــ...

ساکنان ساحل بعد از مدتی دیگر صدای آب را نمیشنوند!

آری چه سخت است قصه ی عادتـــ...

ای کاش می شد که به عقب برگردم، فقط چند ثانیه... ای کاشـــــــــــــــــــــــــ......

+ نوشته شده در  ۱۳۹۲/۰۶/۲۴ساعت 11:14  توسط سجاد  | 
بعد از کلی زمان...برگشتم باز...
ما را در سایت بعد از کلی زمان...برگشتم باز دنبال می کنید

برچسب : امروزم,گذشت, نویسنده : sajad2852 بازدید : 72 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 3:56

این روزا شهر آرزو ساکت و سرد و خالیه فقط توی نقاشی ها، آسمون هامون آبیه هوای این دور و ورا هوای دلواپسیه کلمه ها دروغ میگن حرفامون از بی کسیه من... همیشه در کنار تو تو ... همیشه تو خیال اون اون بدون تورو میخواد واسه هوس عشق پاک تو بودم اینو بدون ... دل من از تو پـُره و دل تو از من خالیه تقصیر من بوده یا تو ... خطاهامون مساویه نگاه تو عوض شده یه جور بی خیالیه آه میکشم بعدش میگم ای خدا این چه حالیه ...... مصطفی فتاحی + نوشته شده در  ۱۳۹۲/۰۶/۲۵ساعت 11:28  توسط سجاد  |  بعد از کلی زمان...برگشتم باز...ادامه مطلب
ما را در سایت بعد از کلی زمان...برگشتم باز دنبال می کنید

برچسب : آرزو, نویسنده : sajad2852 بازدید : 69 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 3:56

فکر میکردم پر دردی، فکر میکردم مثل مایی مسیری که تو میری، دیگه از ماها سواییمن نخواستم که بخونم، دلشکسته شه سکوتمواسه کی میخونی بزدل، یه نگاه کن روبروتوتورو مردم کنده کردن، بی اونا منو تو هیچیموقتی تو دلا نباشیم، منو تو مهره ی پوچیماین مقدسات ما بود ، چرا حرمتو شکستیلعنت خدا به قلبت، تو دل شیطون نشستینمیزارم خونه ی دل، خالی از حس خدا شهآدمی مثل تو باید، رو زمین دیگه نباشهچه میدونی از کسی که، به چش خیس میده حاجتاسم اونو میگه هر کی، زود میشه دعاش اجابتنمیدونم قصد تو، از این همه حرف چی بودهپشت این شعری که خوندی ،اما میدونم کی بوده + نوشته شده در  ۱۳۹۲/۰۷/۱۰ساعت 17:43  توسط سجاد  |  بعد از کلی زمان...برگشتم باز...ادامه مطلب
ما را در سایت بعد از کلی زمان...برگشتم باز دنبال می کنید

برچسب : لعنت,قلبت, نویسنده : sajad2852 بازدید : 67 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 3:56

نمیشه تورو کم کنم از حال نذارم گمونم که تو رفتی و دیگه دنباله ندارم ولی امون از این بی سرو پا دل که موندم بعدتو شب و روز آتل وباطل گرفته دلم از تو و از عالم و آدم خوده دیوونم دودستی به تو احساسمو دادم میدونم بی تو آروم ندارم برای خونه ی خودمم شکوم ندارم همه بود ونبودم وجودم کجایی که دلم کشت منو دیگه جون به سر کرد تو آسمون و ستاره دوباره هوایی شدم از دست دلم عمرمی برگرد شکستم بریدم بیا دیگه برگرد ببین داد و هوارم گوش آسمونو کر کرد اگه سه گرمه هام به هم رسیدن شب و روز مزه ی همه غمهارو چشیدم زبونم دیگه مو در اورده بس که خوندم چه اشتباهی کردم که تو رو تو دلم نشوندم اگه آبرومم باید بریزه بریزه فدای بعد از کلی زمان...برگشتم باز...ادامه مطلب
ما را در سایت بعد از کلی زمان...برگشتم باز دنبال می کنید

برچسب : عاطل,باطل, نویسنده : sajad2852 بازدید : 103 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 3:56

گفت مشروب میخوری ؟ گفتم نه ، زخم معده دارم پاکت سیگار رو آورد جلوم... گفتم نمی کشم ، خیلی وقته گفت پس تو با چی حال میکنی ؟! گفتم یعنی چی ؟! نمی فهمم !گفت یعنی با چی این زندگیه سگی رو تحمل میکنی ? خندیدم و گفتم از یه جایی به بعد دیگه یادت میره که درد داری میدونی رفیق سِر میشی ، میری تو بی هوشیِ هوشیاری دیگه درده مهم نیست ، دنبال علاجش هم دیگه نمیری ! سیگار خوب نیست ، مشروب هم خوب نیست از یه جایی به بعد فقط دلت میخواد هوشیار باشی انگاری از دردت خوشت میاد ، دوست داری درد بکشی ! یه نخ سیگار روشن کرد فهمیدم هیچی نفهمیده گفت نمیفهمم گفتم ته همه این حرفام اینه از یه جایی به بعد فقط میخوای درد بکشی ت بعد از کلی زمان...برگشتم باز...ادامه مطلب
ما را در سایت بعد از کلی زمان...برگشتم باز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sajad2852 بازدید : 66 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 3:56

دهـــــم آذر... که داشت به دنیا میومد... داشت بارون میومد... میدونید چرا؟؟؟؟؟؟؟؟ این فرشته ها بودند که داشتن گریه میکردند... آخه یکی ازشون کم شده بود... این اولین تولدته که پیشت نیستمـــاما بازم مث تولدای قبلتـــاز عمق وجودمـــمیگم کهـــ تولدت مبارک

+ نوشته شده در  ۱۳۹۲/۰۹/۰۷ساعت 15:31  توسط سجاد  | 
بعد از کلی زمان...برگشتم باز...
ما را در سایت بعد از کلی زمان...برگشتم باز دنبال می کنید

برچسب : تولدت,مبارکبا,نیستی, نویسنده : sajad2852 بازدید : 82 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 3:56

❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤گفتم خدایا دلگیرمگفت: حتی از من؟گفتم خدایادلم را ربوده اندگفت: پیش از من؟گفتم خدایا دوری ازمنگفت: تو یا من؟گفتم خدایا تنهاترینمگفت: بیشتر از من؟گفتم خدایا اینقدرنگو منگفت: من تو ام تو من!❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤خدا را دوست بدار....حداقلش این است که یکی را دوست داریکه روزی به او می رسی . . .❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤می نویسم...می نویسم از تو برای تو و دور از تو ....بدون هراس از خوانده شدن...بگذار همه بدانند...می نویسم برای تو...برای تویی که بودنت را...نه چشمانم میبیند...و نه گوش هایم می شنود...و نه دستانم لمس می کند...تنها با شعفی صادقانه ...با دلم احساست می کنم... !!!!❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤خـــُدایـــــا بعد از کلی زمان...برگشتم باز...ادامه مطلب
ما را در سایت بعد از کلی زمان...برگشتم باز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sajad2852 بازدید : 80 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 3:56